« روز هشتم محرم »
** شــاهــزاده شــد بـه مــیدانگه روان **
**
بـــانـــوان انـــدر قـــفـــای او نــوان **
** حــقــه لــب بــر ســتــایش کــرد
بـاز **
**
کـه مـنـم فـــرزنـــد ســــالار حـجــاز **
** مـن عــلــی بــن
الــحــســین اکـبـرم
**
** نــــور چـــشـــم زاد?
پــیــغــمـــبـــرم **
** حــــیــــدر کـــرّار بـاشــد جــــدّ
مـــن **
** مــظــهــر نـــور نــبـــوت خــــدّ مـــن
**
** تـیــغ مـن بـاشــد ســلـیل ذوالـفـقــار
**
**
کـــه ســلـیــل حـــیـــدرم در کــارزار **
** آمــدم تــا خـــود فــدای شــــه کــنــم
**
**
جــان وقــای نــفــس ثـــاراللّه کــنـم **
** ایـن بـگفـت و صارم جوشن شکاف **
** بـا لــب
تـشـنـه بـر آهـخت از غـلاف **
** بـس کــه آن شــیــر دلاور یـک تـنـه **
** زد
یــلان را مـیـســره بــر مـیــمـنــه **
** پر دلان را شـد دل اندر سـیـنه خـون **
** لَخت لَخت از چشم جوشن
شد برون **
« شهادت و وداع حضرت علی اکبر(علیه السلام) اولین
شهید از آل هاشم»
مرحوم میرزا حسن یزدی در مهیج الاحزان گوید چون
شاهزاده حضرت علی اکبر(علیه السلام) بی کسی و غریبی پدر بزرگوارش را مشاهده
نمود،مصمم رفتن به میدان گردید و به جهت اجاز? حرب به نزد پدر بزرگوار آمد و عرض
کرد که ای پدر اجازه بده تا جان خود را در رکاب تو دربازم.و در بعضی از کتب مقاتل
مذکور است که چون اهل حرم فهمیدند که آنحضرت روانه میدان میشود و اجازه حرب
میخواهد،مادران و خواهران و عمه ها بدور او حلقه ماتم زدند و پس از وداع،
حضرت علی اکبر(علیه
السلام) روانه میدان شد.
در بحار گوید « و رفع الحسین(علیه السلام) شیبته نحو
السماء فقال اللهم اشهد علی هولاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس خُلقا و
خَلقا و منطقا برسولک کنا اذا اشتقنا الی نبیک نظرنا الی وجهه اللهم امنعهم برکات
الارض و فرقهم تفریقا و مزقهم تمزیقا واجعلهم طرائق قددا و لاترض الولاة عنهم ابدا
فانهم دعونا لینصروننا ثم عدوا علینا یقاتلوننا ثم صاح الحسین بعمربن سعد مالک قطع
الله رحمک و لا بارک الله لک فی امرک و سلط علیک من یذبحک بعدی علی فراشک کما قطعت
رحمی و لم تحفظ قرابتی من رسول الله(صلی الله علیه و آله
وسلم) ثم رفع الحسین(علیه السلام)صوته و تلی ان الله
اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین ذریة بعضها من بعض والله
سمیع علیم »
و در ناسخ گوید حضرت علی
اکبر(علیه السلام)
جوانی بود هجده ساله در طلاقت لسان و ذلاقت بیان و صباحت رخسار و ملاحمت دیدار و
شمیت و شمایل هیچکس در روی زمین شبیه تر از وی با خاتم النبیین نبود.نام و کنیت از
جد داشت و او را به نام علی و کنیت ابوالحسن گفتند و شجاعت نیز از علی
مرتضی(علیه السلام) داشت.و مرحوم علامه مجلسی
در جلاءالعیون گوید که حضرت علی اکبر(علیه السلام) در حُسن و جمال و فضل و کمال
عدیل خود عدیل نداشت و بصورت شبیه ترین مردم بود به حضرت رسول(صلی الله علیه و آله وسلم) و هر گاه اهل مدینه مشتاق لقای
آنحضرت میشدند به نزد آن امام زاده عدیم المثال می آمدند و بجمال و کمالش نظر می
کردند.حضرت زین العابدین(علیه السلام) فرمود که چون امام
زاد? عالی تبار متوجه میدان کارزار شد حضرت امام
حسین(علیه السلام) آب
از دیده های مبارک فرو ریخت و رو بجانب آسمان گردانید و گفت خداوندا تو گواه باش بر
ایشان که فرزند حضرت رسالت(صلی الله علیه و آله
وسلم) و شبیه ترین مردم در گفتار و صورت و سیرت به آن حضرت بسوی
ایشان میرود و هرگاه ما مشتاق لقای پیغمبر تو میشدیم بسوی جمال او نظر
میکردیم.خداوندا برکتهای زمین را از ایشان منع کن و ایشان را پراکنده گردان و
والیان را از ایشان راضی مگردان که ایشان ما را طلب کردند یاری ما کنند و شمشیر کین
بر روی ما کشیدند.پس حضرت امام حسین(علیه السلام) بانگ بر عمر زد و گفت که چه
میخواهی از ما ای بدترین اشقیاء خدا رحم تو را قطع کند و هیچ کار تو را بر تو مبارک
نگرداند و بعد از من بر تو مسلط گرداند کسی را که تو را در میان رختخواب خود ذبح
کند چنانچه رحم مرا قطع کردی و قرابت حضرت رسالت(صلی الله
علیه و آله وسلم) را در حق من رعایت نکردی.پس با صدای بلند این آیه
را که در شأن اهلبیت نازل شده است را تلاوت نمود. « ان الله اصطفی
آدم-الآیة » پس از آن شیر بیشه هیجا تیغ از
نیام برکشید و آن لئیمان شقاوت کار را طعمه شمشیر آتشبار خود گردانید و به هر طرف
که حمله میکرد گروهی را بر خاک هلاکت می افکند.
مفید در
ارشاد و سیدبن طاووس در ملهوف و ابن اثیر در کامل و دیگر محدثین و مورخین فریقین
حضرت علی بن الحسین(علیهماالسلام) را اولین شهید هاشمی نگاشته اند و زیارت
منسوب به ناحیه مقدسه مؤید این مقال است که فرموده « السلام علیک یا اول
قتیل من نسل خیر سلیل من سلالة ابراهیم الخلیل صلی الله علیک و علی ابیک
»
« قطع الله
رحمک الی ان قال کماقطعت رحمی »
مؤلف گوید اینکه در ترجمه « قطع الله رحمک الی ان
قال کماقطعت رحمی » بعضی از اهل منبر گویند و در بعضی از کتب مقاتل اینطور
معنی کرده اند که چنانچه تو نسل مرا بریدی اشتباه صرف و غلط محض است.ابدا نسل حضرت امام حسین(علیه
السلام) بریده نشد و اینقدر انوار سادات علوی روی زمین را منور
کرد.بلکه معنایش اینست که چون عمرسعد از قریش بود و حضرت امام
حسین(علیه السلام) نیز
از قریش بود حضرت میفرماید که خدا رحم تو را قطع کند چنانچه تو از ما قطع رحم کردی
و عمربن سعد خود نیز این مطلب را بعد از مراجعت از کربلاء به ابن زیاد گفت « انی قطعت رحمی و وصلت
خصمی و خالفت ربی-الخ » من قطع رحم و وصل خصم و مخالفت پروردگار خود
نمودم.
« برگشتن حضرت علی اکبر(علیه السلام) بخدمت امام
حسین(علیه السلام) »
در بحار گوید « ثم رجع الی ابیه وقد اصابته جراحات کثیرة فقال یا ابة العطش
قدقتلنی و ثقل الحدید اجهدنی ...» اینوقت شدت حر و شدت عطش و کثرت جراحت و
ثقل و سنگینی صلاح او را خیلی آزار و نیرومندی او را کاهش داد.حضرت علی اکبر(علیه
السلام) از میان سپاه اعداء عنان برتافت و صف بشکافت و بحضور
پدر آمد و فریاد برداشت ای پدر تشنگی مرا کشت و ثقل صلاح مرا به تعبی عظیم
افکند.آیا به شربتی آب می توان دست یافت تا در مقاتلت اعداء قوتی به دست آرم و خون
از اندام مبارکش ریخت و تنش از آثار خون چنان شد که لباس احمر در بر کرده
حضرت امام حسین(علیه
السلام) در او نگریست و سخت بگریست و فرمود ای فرزند بر
محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) و
برعلی(علیه السلام) و بر من گران می آید که
ایشان را دعوت کنی و اجابت نفرمایند و استغاثه کنی و اعانت ننمایند و زبان حضرت علی اکبر(علیه
السلام) را در دهان مبارک گذاشت و بمکید و خاتم خویش را بدو داد و
فرمان داد که در دهان بگذارد.فرمود ای پسر این خاتم را در دهان نگاهدار و بازشتاب
به جهاد دشمنان.همانا روز را بیگاه نکرده باشی که جدت بشربتی تو را سقایت کند که از
آن پس هرگز تشنه نشوی.
** بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید **
** خـاتـم ز
قـحـط آب ، سـلـیـمـان کـربـلاء **